محل تبلیغات شما
 

(چقدر دوست داشتم در مورد اون مطلبی که گذاشته بودید و الان نیست کامنت بذارم.همون که خانومه رفته بود رو کتابا که یحتمل خودش رو از لوستر دار بزنه.حیف شد.) شرمنده بابت رونمایی از کامنتت

 

 

بچلوننتون دو سه قطره میچکه و بس!

 

فلانی فیلمباز قهاریه، خداس اصن بین هم قطاراش، بارشه، تو زیر زمین مغازه ش دنیایی دارن واسه خودشون، نقد فیلم، ورق و تخته ، بهمن تا مارلبرو، قهوه تا ویسکی فیلم داده خیلی تعریف کرده

چ خوب،کارگردان کیه بگو ببینم میشناسم

فکر نکنم،از فیلمسازای مستقل ایتالیاست، اروتیکه فیلماش

هه

 

اروتیک!! همه اونچه از یه فیلم می خواید بودن بستری برا قد علم کردن یسری چیزاست!

آخرش م برچسب معناگرایی و عمیق و زیر پوستی ده ها شِر دیگه ب فیلمه می چسبونید

 

این کتابارو گرفتم

اوف کتاب؛نویسنده ها رو چرا نمیشناسم؟

این کتابا ممنوعه ن آخه اروتیکن

بازم هه!

 

حتی ب کتاب هم رحم نکردید

سک س بقول خیلیا 80درصدِ زندگی و حیات یه رابطه س و این اونقدر زیاده ک می خوام بالا بیارم! قرار نیس کسی اینجا ادای قدیسه ها رو در بیاره! منم اون پررنگ ترین نقطه ی اشتراک با حیوونا رو دارم،پررنگم هست،میری داخلش در اومدن سخت میشه اما

به میم گفتما اینجا راحت نیستم، نمی تونم، نمیشه گفت

نمیشه گفت زل زدن تو چشمای مردی که چند دقیقه ی قبل جونش در اومده چه می کنه با آدم! پوچیِ تو نگاهش و دیدنِ چشمهای خالی خودت تو مردمکاش دلت می خواد اون لحظه از تمام کتاباش بری بالا و خودتو از لوستر آویزون کنی این پوچیِ تهش کشنده ست،تهی

موضوع فراتر از ایناس ،می دونم روانشناسی و فروید و تستوسترون و هر کوفت دیگه ای چه داستان ها پشت این چند دقیقه ی پر التهاب مِید اپ کردن اما بخشی سرکش از وجود من نمیزاره و نمی خواد درگیرش شه،فکر کنه حتی بهش. نمی خواد باور کنه یا شاید بهتره بگم بپذیره زندگی ورای بیدار شدن توی یه تخت سپید و خوردن قهوه تو ماگِ قرمز و پخش کردنِ مربای توت فرنگی رو پن کیکِِ طلایی وقتی دین مارتین سوئی رو می خونه ست نمی خواد چشاشو وا کنه.

 

 

 

 

 

+الان یکی اینارو بخونه فکر می کنه با ی لاشی خوابیدمو طرف بعدش پاشده بدون اینکه کمکم کنه پشت لباسمو ببندم درو وا کرده گفته پشت سرت ببندش و حالا من دارم از سر زخمی ک خوردم می نویسم اما باید بازم بگم هه، از این خبرا نیست. 

 

 

نگاه می کنی و من ز شوق می میرم..

بی آدرس، بی شماره، بی..

زندگی گر هزارباره بود، بار دیگر تو، بار دیگر تو...

  ,رو ,کنه ,تو ,ها ,خواد ,    ,نمی خواد ,دقیقه ی ,می کنه ,چند دقیقه

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها